گزیده ای از زندگی بابرکت امام سجاد علیه السلام

۲۸ آبان ۱۳۹۳ | ۱۳:۳۰ کد : ۲۵۲۲۵ اخبار شیرپوینت
تعداد بازدید:۱
گزیده ای از زندگی بابرکت امام سجاد علیه السلام​
گزیده ای از زندگی بابرکت امام سجاد علیه السلام
گزیده ای از زندگی بابرکت امام سجاد علیه السلام
 
على بن الحسین بن على بن ابى طالب، مشهور به سجاد(ع)، چهارمین امام شیعه است كه بنا به قول مشهور در سال 38 هجرى متولد گردید و در سال 94 با سمى كه از طرف ولید بن عبد الملك به او داده شد، به شهادت رسید. (1) اگر تولد امام در سال 38 هجرى باشد، آشكار است كه امام، بخشى از حیات امام على(ع)و نیز دوران امامت امام مجتبى و امام حسین(ع)را درك كرده و ناظر تلاش معاویه براى تحت فشار گذاشتن شیعیان در عراق و دیگر نقاط بوده است. اما برخى از نویسندگان با توجه به اخبارى كه در جریان واقعه طف نقل شده، سن امام را كمتر از آنچه مشهور است، دانسته و تولد امام را در حدود سال 48 گفته‏اند.
 
گوشه ای از فضائل امام سجاد (ع)
امام سجاد(ع)در این شرایط، انسانى اهل عبادت بود كه مهمترین تاثیر اجتماعیش در ایجاد پیوند مردم با خدا به وسیله دعا بود. شخصیتى كه همه مردم تحت تاثیر روحیات و شیفته مرام و روش او بودند. بسیارى از طالبان علم راوى احادیث او بودند و از سرچشمه پرفیض او، كه برگرفته از علوم پیامبر(ص)و على(ع)بود، بهره مى‏جستند. محمد بن سعد مورخ و عالم اهل سنت، امام(ع)را این گونه توصیف كرده است: «كان على بن الحسین ثقة مامونا كثیر الحدیث عالیا رفیعا ورعا». (2) شافعى در رساله‏اى كه درباره حجیت‏خبر واحد نوشته، آورده است: «وجدت على بن الحسین - و هو افقه اهل المدینة - یعول على خبر الواحد» (3) ، على بن حسین(ع)كه فقیه‏ترین مردم مدینه است، بر خبر واحد تكیه مى‏كرد. ابن شهاب زهرى، على رغم وابستگیش به امویان و حتى با وجود كینه‏اى كه بین امویان و شیعیان وجود داشت، از عالمان زمان امام سجاد(ع)است كه با ولع تمام از امام بهره گرفته و حضرت را با عبارات زیادى ستوده است. زهرى در نامه‏اى كه از سوى امام بدو نوشته شد، مورد نصیحت قرار گرفته تا موقعیت‏خود را به عنوان وسیله‏اى در دست‏حاكمیت امویان مورد تجدید نظر قرار دهد. (4) وى یك بار نیز از سوى امام سجاد(ع)به خاطر اهانت‏به على بن ابیطالب(ع)مورد سرزنش قرار گرفت. (5) در عین حال، او همچنان راوى علوم امام سجاد(ع)بود، چنانكه در كتابهاى مختلف منقولات او را آورده‏اند. (6) اضافه بر این، او شیفته عبادت امام سجاد(ع)و خلوص حضرت بود. نقل شده: «كان الزهرى اذا ذكر على بن الحسین یبكى و یقول: زین العابدین‏». (7) همچنین از او نقل كرده‏اند: «على بن الحسین اعظم الناس منة على‏» (8). و نیز مى‏گفت: «ما رایت احدا افقه من على بن الحسین‏». (9) ستایش زهرى از امام سجاد(ع)تا اندازه‏اى بود كه برخى از مروانیان به او مى‏گفتند: یا زهرى!ما فعل نبیك، یعنى على بن الحسین. (10) از میان دیگر محدثین، ابو حازم مى‏گفت: «ما رایت هاشمیا افضل من على بن الحسین و لا افقه منه‏». (11) از جاحظ نیز نقل شده است كه مى‏گفت: «درباره شخصیت على بن حسین، شیعى، معتزلى، خارجى عامى و خاصى همه یكسان مى‏اندیشند و هیچ كدام تردیدى در برترى و تقدم او(بر سایرین) ندارند». (12) چنانكه بعدا اشاره خواهد شد، از دلایل مهم شهرت امام و محبت او در میان مردم، انتشار جملات زیباى امام سجاد(ع)در قالب دعا بود كه همه را به خود جذب مى‏كرد. سعید بن مسیب، از محدثین مشهور، درباره امام سجاد(ع)مى‏گفت: «ما رایت اورع من على بن الحسین‏». (13) هیچكس را با تقواتر از على بن حسین ندیدم. امام در زمان خویش به نامهاى‏«على الخیر»، «على الاغر»و«على العابد»شهرت داشت. (14) مالك بن انس نیز بر این باور بود كه(در آن زمان)در میان اهل بیت رسول الله(ص) كسى همانند امام سجاد(ع)نبوده است. (15) ابن ابى الحدید درباره‏اش مى‏گوید: «كان على بن الحسین غایة فى العبادة‏». (16) آن حضرت را كه اهل سجده بود و آثار آن بر پیشانیش ظاهر بود، «ذى الثفنات‏»مى‏گفتند. (17)
ابن حبان درباره امام سجاد(ع)مى‏گوید: و كان من افاضل بنى هاشم من فقهاء المدینة و عبادهم. . . یقال على بن الحسین سید العابدین فى ذلك الزمان. (18) ابو زهره نیز مى‏نویسد: «فعلى زین العابدین كان امام المدینة نبلا و علما». (19) آورده‏اند كه وقتى آن حضرت وضو مى‏گرفت، رنگ چهره‏اش دگرگون مى‏شد. وقتى علت را مى‏پرسیدند، فرمود: «اتدرون بین یدى من اریدا ان اقوم‏»، (20) آیا مى‏دانید كه در برابر چه كسى مى‏خواهم بایستم؟و گفته شده است كه در وقت نماز چهره امام دگرگون شده و رعشه بر اندامش بود. وقتى علت را پرسیدند فرمود: انى ارید الوقوف بین یدى ملك عظیم. (21) در وقت نماز به هیچ چیز توجه نداشت. یكبار در وقت نماز، دست فرزند امام شكست، او از درد فریاد مى‏زد، شكسته‏بند آوردند و استخوان دست را جا انداخت و فرزند امام از درد فریاد مى‏كشید. بعد از آن امام دست‏بچه را دید كه به گردنش آویزان است، در آن وقت‏بود كه تازه متوجه شد كه دست‏بچه شكسته است. (22) زمخشرى مى‏گوید: زمانى على بن الحسین(ع)به قصد وضو گرفتن دستش را در آب برد، در آن حال: ثم رفع راسه الى السماء و القمر و الكواكب، ثم جعل یفكر فى خلقها حتى اصبح و اذن المؤذن و یده فى الماء، امام سرش را به آسمان و ماه ستارگان بلند كرده و در آنها به تفكر پرداخت، تا آن كه صبح شده و در حالى كه مؤذن اذان مى‏گفت، هنوز دست امام در آب بود. (23) زمانى كه از خدمتكار او خواستند تا او را توصیف كند، گفت: «من هیچگاه در روز براى او طعامى نیاوردم و در شب بسترى براى او نگستردم‏». (24) و آورده‏اند كه روزى به هنگام نماز، مارى به سمت آن حضرت حركت كرد، اما او تحركى به خود نداد. مار از میان دو پاى امام عبور كرد و او از جایش تكان نخورد و رنگش عوض نشد. (25)
در دادن صدقه و رسیدگى به محرومین نیز زبانزد بوده و پس از شهادت او معلوم گردید كه صد خانواده از انفاق و صدقات او زندگى مى‏كرده‏اند. (26) به نقل امام باقر(ع)، امام سجاد(ع)شبانه، نان بر پشت مباركش گذاشته و در تاریكى شب براى فقرا مى‏برد، و مى‏فرمود: صدقه در تاریكى شب، آتش غضب خداوند را خاموش مى‏كند. (27) مردم نیز علاقه بدو داشتند و لذا در روایات آمده كه قراء به سوى مكه راه نمى‏افتادند تا آن كه امام سجاد(ع)خارج شود و آنگاه به دنبال او هزار سواره به راه مى‏افتاد. (28) زمانى امام، با لباس نیكویى از خانه خارج شد. پس از آن فورا به خانه برگشت و صدا زد: همان لباس قبلى مرا بیاورید، گویى على بن حسین نیستم. (29) وقتى كه سواره از كوچه‏هاى مدینه مى‏گذشت، هیچ گاه نمى‏فرمود: راه راه، تا كسى كنار رود. عقیده ایشان بر این بود كه راه مشترك است و من حق ندارم دیگران را كنار بزنم و خود بروم. (30) از فرزندش امام باقر(ع)نقل شده است كه پدرم دو بار اموال خویش را در راه خدا تقسیم كرد. (31) آن حضرت در وقت مرگ محمد بن اسامة بن زید، بر بالین او بود. در آن لحظه محمد سخت مى‏گریست. امام علت گریه او را پرسید. محمد گفت: پانزده هزار درهم بدهى دارم. امام فرمود: بر عهده من نگران مباش. (32)
 
     1.الاتحاف بحب الاشراف، ص 143، مسعودى رحلت امام را سال 95 نوشته است. نك: مروج الذهب، ج 3، ص 160
2.شرح نهج البلاغه، ابن ابى الحدید، ج 15، ص 274
3. طبقات الكبرى، ج 5، ص 222
4. تحف العقول، ص 200
5. شرح نهج البلاغه، ابن ابى الحدید، ج 4، ص 102
6. به عنوان مثال نك: طبقات الكبرى، ج 8، ص 172، حلیة الاولیاء، ج 3، ص 86، كشف الغمة، ج 7، ص 103.
8. حلیة الاولیاء، ج 3، ص 135
9. طبقات الكبرى، ج 5، ص 214
10. زین العابدین، سید الاهل، ص 43، كسى را فقیه‏تر از على بن حسین(ع)ندیده‏ام.
11. شرح الاخبار، ج 3، ص 258
12. تذكرة الخواص، ص 186، كشف الغمة، ج 2، ص 80
13. عمدة الطالب، ص 193
14. حلیة الاولیاء، ج 3، ص 141، كشف الغمه، ج 2، ص 80، مختصر تاریخ دمشق، ج 17، ص 236، تهذیب التهذیب، ج 7، ص 305، سیر اعلام النبلاء، ج 4، ص 391
15. شرح نهج البلاغه، ابن ابى الحدید، ج 15، ص 273
16. تهذیب التهذیب، ج 7، ص 305
17. همان، ج 1، ص 27
18. نك: معجم الادباء، ج 11، ص 103.
19. الثقات، ج 5، ص 160
20. الامام الصادق، ص 22
21. صفة الصفوة، ج 2، ص 55، نور الابصار، ص 127، طبقات الكبرى، ج 5، ص 216، الاتحاف، ص 22، الفصول المهمة، ص 201، العقد الفرید، ج 3، ص 114
23. شرح الاخبار، ج 3، ص 258
24. همان، ج، 3، ص 263
25. ربیع الابرار، ج 3، ص 160، 663
26. ائمتنا، ج 1، ص 265، از مناقب ابن شهر آشوب، ج 2، ص 255
27. شرح نهج البلاغه، ابن ابى الحدید، ج 10، ص 159
28. حلیة الاولیاء، ج 3، ص 136، كشف الغمة، ج 2، صص 77، 87، مختصر تاریخ دمشق، ج 17، ص 238
29. مختصر تاریخ دمشق، ج 17، ص 238
30. اختیار معرفة الرجال، ص 117
31. مكارم الاخلاق، ص 58، وسائل الشیعه، ج 2، ص 364، البته نقل شده است كه حضرت لباس نیكو در مواقعى مى‏پوشید تا مبادا كسى گمان كند كه او برخلاف خداوند كه فرمود: قل من حرم زینة الله التى اخرج لعباده، عمل مى‏كند. نك: تفسیر العیاشى، ج 2، ص 15، حدیث 32، مستدرك الوسائل، ج 3، ص 203
32. مختصر تاریخ دمشق، ج 17، ص 238
33. همان، ج 17، ص 238
34. همان، ج 17، ص 239، شرح الاخبار، ج 3، صص 262 - 261(در این دومى نام آن شخص زید بن اسامة بن زید آمده است. )